🌹🌹🌹🌹🌹
برادری دانشجو میگوید: «حدود سه سال بود که سردرد عجیبی داشتم. ابتدا درد از ناحیه گیجگاه شروع شده و سپس تمام سر، پیشانی، چشمها و حتی دلم را فرا میگرفت. شب و روز آسایش نداشتم. مدتی بعد از شروع سردردها حالت شوک به من دست میداد. حافظهام را از دست داده بودم. خوابم خیلی کم شده و از همه چیز وحشت داشتم. در رشت به دکتر مراجعه کردم که تشخیص دادند روانی شدهام و جواب رد به من دادند. چون دانشجو بودم، سه ترم مرخصی گرفتم و در این سه سال ۷ مرتبه به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد شرفیاب شدم تا این که روزی با مطالعه برخی کتب با مسجد جمکران آشنا شدم. یکی از دوستانم نیز در این باره با من صحبتهایی داشت. تصمیم گرفتم به مسجد جمکران بیایم. در قم ابتدا به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام رفتم و بعد به مسجد آمدم. پس از توسل به رشت برگشتم و حس کردم که حالم کمی طبیعی شده است. بعد از دو - سه هفته مجددا به مسجد جمکران آمدم و مشغول دعا و نماز شدم و قدری خوابیدم. ساعت ۱۲ شب بیدار شدم و بعد از تجدید وضو داخل مسجد رفتم
🍀🍀🍀🍀🍀
بین خواب و بیداری، سید بلند قدی را دیدم که چند نفر با او همراه بودند و عزاداری میکردند و درباره حضرت مهدی شعر میخواندند. موقعی که سید به من رسید، سلام کردم. سید نگاهی به من کرد و سرش را تکان داد و من بعد از مدتی از خواب بیدار شدم.
🌹🌹🌹🌹🌹
الان به حمدللّه تمامی آن حالات از بین رفته و فقط کمی درد خفیف در گیجگاه من باقی مانده است»
کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - انتشارات جمکران
🍀🍀🍀🍀🍀
🌹🌹🌹🌹🌹
یکی از خدام حضرت رضا علیه السلام میگوید: «برای کشیدن دندان، پیش دکتر رفتم. دکتر گفت: غده ای کنار زبان شما است که باید عمل شود. من موافقت کردم، امّا پس از عمل، لال شدم و قادر به حرف زدن نبودم. همه چیز را روی کاغذ مینوشتم و با دیگران به این وسیله ارتباط برقرار میکردم. هر چه به دکتر مراجعه کردم، فایده ای نبخشید. دکترها گفتند: رگ گویایی شما صدمه دیده است. ناراحتی و بیماری به من فشار آورد. برای معالجه به تهران رفتم. روزی در تهران به حضور آقای علوی رسیدم که فرمود: راهنمایی من به تو این است که چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بروید. چون اگر شفایی باشد در آن جا است. تصمیم جدی گرفتم. هر هفته از مشهد بلیط هواپیما تهیه میکردم و شبهای سه شنبه به تهران میرفتم و شب چهارشنبه به مسجد جمکران مشرّف میشدم. در هفته سی و هشتم، بعد از خواندن نماز سر بر مهر گذاشتم و صلوات میفرستادم.
🍀🍀🍀🍀🍀
ناگهان حالتی به من دست داد که دیدم همه جا روشن و نورانی شد و آقایی وارد شد که عده زیادی دنبال ایشان بودند و میگفتند که این آقا، حضرت حجة بن الحسن علیه السلام است. من ناراحت در گوشه ای ایستاده و با خود میاندیشیدم که نمیتوانم به آقا سلام کند. آقا نزدیک من آمد و فرمود: سلام کن! به زبانم اشاره کردم که لال هستم، وگرنه بی ادب نیستم که سلام نکنم. حضرت، بار دوم فرمود: سلام کن! بلافاصله زبانم باز شد و سلام کردم.
🌹🌹🌹🌹🌹
در این هنگام پردهها کنار رفت و خود را در حال سجده و در حال صلوات فرستادن دیدم. این جریان را افرادی که قبلاً سلامتی مرا دیده و بعد لال شدن مرا نیز مشاهده کرده بودند و حالا نیز سلامتی مرا میبینند، نزد حضرت آیه اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله شهادت داده اند».
کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) _انتشارات جمکران
🍀🍀🍀🍀🍀
اللهم عجل لولیک الفرج......
بسم الله الرحمن الرحیم
این سایت گردهمایی عاشقان امام مهدی ع، حجت بن الحسن عسکری ع، امام حی همان امام فراموش شده از یادهاست. باشد تا جمعی گرد هم آییم و یاد آن امام رفته از یادها را زنده کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج
فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.