menusearch
toloekhorshid.ir

عنایات امام زمان در حق پیروان ایشان-طلوع خورشید

جستجو
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ | ۰۱:۴۳:۵۱
۱۴۰۲/۱۰/۲۵ دوشنبه
(1)
(0)
عنایات امام زمان در حق پیروان ایشان-طلوع خورشید
عنایات امام زمان در حق پیروان ایشان-طلوع خورشید

نیمه شعبان و مسجد مقدس جمکران

 


شغل من رانندگی است و سی سال است که در این کار هستم. تمام این مدّت با ماشین سنگین در بیابان‌ها رفت و آمد می‌کردم. یک روز صبح هرچه کردم، نتوانستم از رختخواب بلند شوم. اوّل فکر کردم که پاهایم خواب رفته است، امّا بعد متوجه شدم که زانوهایم مثل چوب خشک شده است.


🍀🍀🍀🍀🍀

همان موقع اوّلین کسی را که صدا زدم امام زمان علیه السلام بود. بدون هیچ اختیار و کنترلی توی رختخواب افتادم. بچه‌ها اطرافم جمع شدند و مضطربانه علت را از من می‌پرسیدند، امّا من فقط می‌گفتم: «نمی دانم... نمی‌دانم». حدود ۱۸ روز در منزل بستری بودم و درد می‌کشیدم. پیش هر دکتری که به فکرمان می‌رسید، رفتیم. در نهایت وقتی از همه جا مأیوس شدیم به امام زمان و چهارده معصوم علیهم السلام متوسّل شدم.


🌹🌹🌹🌹🌹

بالاخره بعد از مراجعه به یکی از دکترها قرار شد که پایم را عمل کنند. چند روز بعد که غروب شب نیمه شعبان بود، بی اختیار اشکم جاری شد و به همسرم گفتم: «امشب عید است، چراغ‌ها را روشن کن! » کلیدهای ایوان را هم خودم روشن کردم و چهار دست و پا به رختخواب برگشتم. آن شب، شب عجیبی بود؛ حال خاصّی داشتم. اشک از حصار چشمانم رها می‌شد و روی سینه‌ام می‌ریخت. تنها امیدم امام زمان علیه السلام بود.

🍀🍀🍀🍀🍀

در خیالم کبوتر دل شکسته‌ام را به طرف جمکران پرواز دادم و پشت در سبز رنگ مسجد ایستادم و از بین شبکه‌های در به گنبد و گلدسته مسجد خیره شدم و با خودم زمزمه می‌کردم. صبح، دخترم آمد و با حالتی بغض آلود گفت: «بابا! دیشب که تولّد امام زمان علیه السلام بود، خواب دیدم دکتری آمد و خواست پاهای تو را مالش دهد. یک مرتبه آقا سیّدی جلو آمد و گفت که بگذارید من پایش را بمالم»


🌹🌹🌹🌹🌹

و همان طور که گریه می‌کرد، ادامه داد: «بابا! به دلم یقین شده است که باید به جمکران برویم. من نذر کرده‌ام برای حضرت آش بپزیم». گفتم: «عزیزم! من خودم برای امام زاده سیّد علی نذر کرده ام». سرانجام با اصرار دختر و دیگر بچه هایم راضی شدیم تا به مسجد مقدّس جمکران برویم و در آن جا نذرمان را ادا کنیم. وسایل لازم را تهیه کردیم. من در حالی که خوابیده بودم، کمی از سبزی‌ها را پاک می‌کردم. گفتم مرا به حمام ببرند. چون می‌خواستم با بدن پاک وارد مسجد شوم. صبح که می‌خواستم بلند شوم تا به طرف جمکران حرکت کنیم، درد پاهایم بیش تر شد؛ طوری که اصلاً نمی‌توانستم از جا بلند شوم. فریادی از درد کشیدم و


🌹🌹🌹🌹🌹

گفتم: «یا صاحب الزمان! من می‌آیم، امّا اگر خوبم نکنی، بر نمی‌گردم! » وقتی از ماشین پیاده شدیم، همسرم تا وسط حیاط مسجد دستم را گرفت. به او گفتم: «مرا رها کنید و بروید نذری را آماده کنید! » وارد مسجد شدم. جای خالی نبود. تمام مسجد مملوّ از نمازگزار بود. خودم را با هر سختی که بود کنار ستونی رساندم. همان جا روی زمین افتادم و از درد پا ناله می‌کردم.


🍀🍀🍀🍀🍀

گفتم: «یا امام زمان! شفایم را از تو می‌خواهم». از شدت خستگی و درد خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم کسی تکانم می‌دهد و می‌گوید یک قرآن بردار و به سر و صورت و سینه ات بگذار. اطاعت کردم. بعد قرآن را زیر بغل گذاشتم. - کسانی که اطرافم بودند، می‌گفتند: آن موقع که در خواب بودی، پاهایت را به زمین می‌کوبیدی -. ناگهان سراسیمه از خواب پریدم و شروع به دویدن کردم. درِ مسجد را گم کرده بودم. محکم به دیوار برخورد کردم. وقتی درِ خروجی را نشانم دادند، چنان با عجله حرکت می‌کردم که چند مرتبه زمین خوردم و بلند شدم. اصلاً احساس درد نمی‌کردم. به حمد خدا و با عنایت امام زمان علیه السلام شفا گرفتم و الآن هیچ گونه مشکلی ندارم. [۱]


🌹🌹🌹🌹🌹

[ دکتر توانانیا، پزشک دارالشفای حضرت مهدی علیه السلام درباره شفای برادر ح. ن با دکتر سعید اعتمادی تماس گرفت و نتیجه را چنین اعلام کرد: در تاریخ ۵/۹/۷۸ ساعت ۲۵/۱ با دکتر سعید اعتمادی تماس حاصل شد و وقوع معجزه و ابعاد پزشکی آن با ایشان در میان گذاشته شد. همچنین از ایشان خواستیم تا از نزدیک شخص مورد نظر را معاینه کند و نظریه کارشناسی خود را بیان نماید. ایشان هم این گونه ابراز داشت که بعد از معاینه بیمار و مشاهده «ام. ار. آی» و از بین رفتن همه نشانه‌های واضح دیسکوپاتی، نتیجه گرفته می‌شود که این مورد، یک معجزه کاملاً واقعی و غیر قابل انکار است.
- - --------

[۱]: - دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران، شماره ۳۲۲، آذر ماه ۷۸.


🍀🍀🍀🍀🍀

 

🌹🌹🌹🌹

شفا در مسجد مقدس جمکران

 

در آینه‌ها زلالِ نورش جاری است
در مسجد جمکران حضورش جاری است
از خلوت عشّاق دل افروخته نیز
انوار دل آرای ظهورش جاری است
 

شعر اسد زارعی
🍀🍀🍀🍀🍀

سیزده سال پیش که ۳۶ ساله بودم به مرضی دچار شدم که آن موقع شناخته شده نبود. بعد از چند سال که دستگاه «ام. آر. آی» را به رفسنجان آوردند، متوجه شدیم بیماری من «S M. »، یعنی همان ناراحتی مغز واعصاب است. یکی از پاهایم فلج شده بود و چند سالی در رنج و زحمت بودم. پزشک معالجم، دکتر عبّاس قربانی از تمام جزئیات بیماری من با خبر است. پانزده روز پیش، سه شنبه و چهارشنبه به مشهد مقدّس رفتیم که مقارن با شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بود. یک هفته بعد از آن که به اصفهان برگشتیم، مصادف با سوم شعبان، میلاد با سعادت حضرت امام حسین علیه السلامبود از آن جا به قم آمدیم و به جمکران رفتیم. برای اوّلین بار بود که همراه دوستان به آن مکان مقدّس می‌رفتم. با دلی شکسته و پر امید وارد مسجد شدم. به تنهایی قادر به حرکت نبودم و دوستان کمکم می‌کردند.


🌹🌹🌹🌹🌹

وقتی وارد حرم حضرت معصومه علیهاالسلام شده بودیم، جوراب از پای چپم که فلج بود، روی زمین افتاد. وقتی هم که از حرم خارج می‌شدیم نیز همان اتفاق افتاد. داخل مسجد جمکران هم آن اتفاق تکرار شد. این مسأله خیلی برایم تعجّب آور بود. وقتی نمازم را خواندم، پاهایم درد شدیدی گرفت که تا آن موقع چنان دردی را احساس نکرده بودم. دوستانم می‌گفتند که رنگم مثل گچ سفید شده است. با کمک دوستان از مسجد بیرون آمدم. گفتم که دستم را رها کنند، ولی آنها مرا محکم گرفته بودند.


🍀🍀🍀🍀🍀

ناگهان فریاد زدم: «پایم!... پایم! » و دستم را کشیدم و شروع به دویدن کردم. دوستان هم دنبالم می‌دویدند. وقتی به من رسیدند، خودم را مقابل مسجد انداختم و زمین را می‌بوسیدم. همراهانم تازه متوجه شده بودند که حضرت مرا شفا داده است. آنها هم مثل من، خود را روی زمین انداختند و به محضر مبارک امام زمان علیه السلام اظهار ارادت می‌کردند. به حمد خدا و باعنایت امام زمان علیه السلام مرضی که به هیچ عنوان قابل مداوا نبود، بهبود یافت؛

🌹🌹🌹🌹🌹

با این که شوهرم هر کار لازمی را انجام داده بود و حتّی پرونده پزشکی‌ام رابه کشورهای آمریکا، انگلیس، چین و ژاپن فرستاده بود و تصمیم داشت چنانچه درمان ممکن باشد همه زندگی مان را دراین راه خرج کند، امّا در نهایت جواب منفی گرفته بودیم. الآن هم با لطف امام زمان علیه السلام در کمال صحّت و سلامت مشغول زندگی هستم. ] خانم م. ش این قضیّه را در سال ۱۳۷۷ برای دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران نقل کرده است. بعد از دو سال، وقتی که از وضعیّت جسمانی ایشان جویا شدیم، اظهار داشت: به حمدللّه اکنون از نظر جسمی در کمال صحّت و سلامت هستم و از نظر روحی نیز حالم بسیار عالی است و مشغول زندگی روزمرّه هستم. این عنایت باعث تحوّل در زندگی من و خانواده و اطرافیانم شده است.

🍀🍀🍀🍀🍀

به شکرانه این عنایت هر هفته برای عرض ارادت به آقا امام زمان علیه السلام، به جمکران می‌آیم. [ دکتر عسکری، متخصص اعصاب و روان در رابطه با شفای خانم م. ش می‌گوید: با توجه به بیماری ایشان که «ام. آر. آی» تشخیص «S M. » را تأیید کرده است، بهبودی کامل بیماری حقیقتا غیر طبیعی است و نامبرده مورد لطف خداوند قرار گرفته است


[کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) -انتشارات جمکران]

 

🌹🌹🌹🌹🌹

 

اللهم عجل لولیک الفرج

گروه حسینیه امام مهدی (عج)

پرسش های متداول

پرسش های متداول

وظیفۀ شیعیان در زمان غیبت امام مهدی ع چیست؟

اللهم عجل لویلک الفرج

اللهم عجل لویلک الفرج

گردهمایی های مهدوی

گردهمایی های مهدوی

خدایا برسان مهدی موعودت را! جمع شده ایم تا ظهور حضرتش را از خدا بخواهیم