menusearch
toloekhorshid.ir

معجزات امام مهدی (عج)-طلوع خورشید

جستجو
يكشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ | ۲۲:۴۸:۵۸
۱۴۰۳/۱/۲ پنجشنبه
(4)
(0)
معجزات امام مهدی (عج)-طلوع خورشید
معجزات امام مهدی (عج)-طلوع خورشید

پیشگویی امام از وفات احمد ابن اسحاق

 

 


🌹🌹🌹🌹🌹

طبری میگوید احمد بن اسحاق قمی نماینده
حضرت امام عسکری(ع) بود و پس از آنکه امام
عسکری(ع) رحلت فرمودند، امر نمایندگی
مولایمان حضرت صاحب الزمان(ع) را پذیرفت و نامه ها و اموال امام را از نمایندگان آن حضرت در مناطق دیگر دریافت میکرد و به ایشان
میرساند.
روزی احمد بن اسحاق از آن حضرت(ع) اجازه
خواست تا به قم ،برود و به او اجازه داده شد


🍀🍀🍀🍀🍀

اما
امام(ع) فرمودند که او به قم نمیرسد و در راه
مریض میشود و از دنیا خواهد رفت.

احمدبن اسحاق در شهر حلوان ۱۹۲ مریض شد و درگذشت و به خاک سپرده شد خدایش رحمت کناد

و مولای ما(ع) پس از درگذشت احمد بن اسحاق مدتی در سامرا اقامت داشتند و بعد از آن از انظار غایب گردیدند همان طور که در روایات ائمه ذکر شده بود افرادی آن حضرت(ع) را در برخی از مشاهد مشرفه رویت نموده اند و دلایلی موجود است که بر درستی این رؤیت دلالت دارد


🌹🌹🌹🌹🌹

 

والا ترین علوم امامت


🌹🌹🌹🌹🌹


محمدبن یعقوب میگوید: علی بن محمد سمری از نواب خاص عریضه ای به محضر امام زمان(ع) نوشت و در آن از صاحب الامر(ع) کفنی درخواست کرد تا آنچه از عمرش باقی مانده
است برایش روشن .شود توقیعی از ناحیه امام(ع)
صادر شد و فرمودند:

تو در سال هشتاد و یک به آن نیاز خواهی داشت.

و او در همان زمانی که امام(ع) معین فرموده بودند از دنیا رفت و آن حضرت(ع) یک ماه قبل
از آن برایش کفنی فرستادند.


🍀🍀🍀🍀🍀

 
علی بن محمد سمری می‌گوید: عریضه ای به آن حضرت نوشتم و از ایشان راجع به انواع علومی
که نزدشان است سؤال کردم در پاسخ چنین
مرقوم نمودند:

علم ما سه نوع است
گذشته ،باقی مانده، پدید شونده و حادث

آنچه مربوط به گذشته است، تفسیر است

و آنچه مربوط به امور باقی مانده است، موقوف است

ولی آنچه مربوط به علم پدید شونده و حادث است، افتادن در قلبها یا گفتار در گوشها است

که آن(علم حادث) والاترین علم ماست و هیچ پیامبری بعد از پیامبر ما(ص) نیست.

 

معجزات امام مهدی ع_ سید هاشم بحرانی


🌹🌹🌹🌹🌹

 

رفع خواسته ها با دعای حضرت

 

🌹🌹🌹🌹🌹

سه عریضه به محضر حضرت صاحب الزمان(ع) درباره مطالبی که احتیاج داشتم نوشتم و نیز عرض نمودم که مردی سالمند هستم و فرزندی ندارم آن حضرت(ع) به مطالبم پاسخ گفتند اما در مورد فرزند چیزی نفرمودند بار ،چهارم عریضه ای نوشتم و از محضرشان درخواست نمودم که برایم دعا کنند تا خداوند فرزندی به من عطا نماید،


🍀🍀🍀🍀🍀

 
پس اجابت فرمودند و چنین مرقوم نمودند خداوندا به او فرزند پسری عطا کن که چشمش به واسطه آن روشن گردد و او را وارث وی قرار ده.


🌹🌹🌹🌹🌹

میگوید توقیع مبارک حضرت رسید و من میدانستم که همسرم باردار است نزد او رفتم و پرسیدم، به من خبر داد که مریضی اش برطرف شده و نوزاد پسری به دنیا آورده است.

معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بحرانی
🍀🍀🍀🍀🍀

 

 

توقیع و ندا غیبی امام مهدی (عج)

 

🌹🌹🌹🌹🌹

از محمدبن ابراهیم بن مهزیار نقل شده است که
در حال شک و تردید درباره امام دوازدهم(ع)]
وارد عراق شد و این توقیع برای وی صادر گردید


🍀🍀🍀🍀🍀

به مهزیاری بگو آنچه را از دوستان آن سامان حکایت کردی ،فهمیدیم، به آنها بگو آیا قول
خدای تعالی را نشنیدید که میفرماید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أطيعوا الله وأطيعو الرسول و
أولى الأمْرِ مِنْکُمْ؛

ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امرتان را [نیز] اطاعت کنید.

آیا این دستور تا روز قیامت نیست؟ آیا خدای تعالی پناهگاههایی برای شما قرار نداد که بدان پناهنده شوید؟ آیا از زمان آدم تا زمان امام گذشته، ابومحمد(ع) رایتهای هدایت برای شما قرار نداد؟ و اگر رایتی نهان شد رایتی دیگر آشکارنگردید و اگر ستاره ای افول کرد ستاره ای ندرخشید و چون خدای تعالی ابو محمد را قبض روح کرد پنداشتید که او رابطه بین خود و خلقش را قطع کرده است؟ هرگز چنین نبوده و تا روز قیامت چنین نخواهد بود. در آن روز امر خدای تعالی ظاهر شود و آنان ناخشنود باشند.


🌹🌹🌹🌹🌹


ای محمد بن ابراهیم برای چیزی که به خاطر آن آمدی شک به خود راه ،مده که خدای تعالی زمین را از حجت خالی ،نگذارد آیا پدرت پیش از وفاتش به تو نگفت هم اکنون باید کسی را حاضر کنی که این دینارهایی را که نزد من است وزن کند و چون دیر شد و شیخ بر جان خود ترسید که به زودی بمیرد به تو :گفت آنها را تو خود وزن کن و کیسه بزرگی به تو داده و تو سه کیسه داشتی و یک کیسه که دینارهای گوناگون در آن بود. آنها را وزن کردی و شیخ با خاتم خود آنها را مهر کرد
و گفت تو هم آنها را مهر .کن اگر زنده ماندم که
خود میدانم چه کنم و اگر مردم تو اولاً درباره خود و ثانیاً درباره من از خدا بپرهیز و مرا خلاص کن و چنان باش که به تو گمان دارم خدا تو را رحمت .کند دینارهایی را که از مابین نقدی از حساب ما جدا کردی و ده و اندی دینار است
بیرون کن.


🍀🍀🍀🍀🍀

محمد بن ابراهیم :گوید برای دیدار به عسکر رفتم و قصد ناحیه مقدسه را داشتم زنی مرا دید گفت آیا تو محمدبن ابراهیمی؟ گفتم آری :گفت بازگرد که در این هنگام به مقصود نمیرسی و شب هنگام مراجعت کن که در به رویت باز است داخل در سرای شو و قصد آن اتاقی را کن که چراغش روشن است. من نیز چنان کردم و قصد آن در را کردم و به ناگاه دیدم که باز است داخل سرا شدم و قصد همان اتاقی راکردم که توصیف کرده بود. در آنجا دو قبر دیدم و گریه و ناله میکردم که ناگاه صدایی را شنیدم که می‌فرمود: ای محمد تقوای الهی پیشه ساز و از گذشته توبه کن که امر بزرگی را عهده دار شدی


🌹🌹🌹🌹🌹

 

بیان نشانه های پنهانی

 

هنگامی که پدر محمد بن مهزیار را حالت احتضار ،فراگرفت اموالی را با بیان نشانه های آن به فرزندش - محمد ـ سپرد و به او گفت: هرکس آن نشانه را به تو ،دهد، مال را به او بده و آن نشانه را جز خداوند هیچ کس نمیداند. پس از آن مردی (از طرف امام ع)نزد او آمد و گفت


🍀🍀🍀🍀🍀


من عمری هستم و آن اموال چنین و چنان است و همان نشانیها را به او داد و اموال به وی پراخت شد.


معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بحرانی

 

 

طلا شدن خاک به دست امام مهدی (عج)

 

🌹🌹🌹🌹🌹

محمد بن احمد می‌گوید:
بیست و چند بار حج به جای آوردم و در هر بار
خود را به پرده کعبه می‌آویختم و به حطیم و
حجر الاسود و مقام ابراهیم میرفتم و دائماً
مشغول دعا بودم و بیشترین دعایم را زیارت
مولایم - حضرت صاحب الزمان(ع) ـ قرار داده
بودم.
در سالی از سالها که برای خرید مایحتاج در مکه
مانده بودم جوانی همراه من بود که با خود پنبه
رنگ آمیزی شده ای داشت. بهای آنها را به او
پرداختم و پنبه ها را از دستش گرفتم ولی آن جوان شروع به چانه زنی ،کرد، در حالی که من به انتظار ایستاده بودم ناگهان کسی ردایم را کشید و وقتی صورتم را به سویش برگرداندم، مردی با هيبت را دیدم که از تماشایش ترسیدم. به من
:گفت آیا آن را نمیفروشی؟ و من نتوانستم به او
جواب منفی بدهم و سپس از نظرم پنهان شد
دیگر چشمم وی را ندید، و گمان کردم که آن
شخص مولایم بوده باشند.
روزی از روزها در باب صفا نماز می‌گزاردم و به
سجده رفته بودم و دستم را بر سینه ام گذارده
بودم که فردی مرا با پای خویش تکان داد و گفت دستت را از سینه ات بردار و وقتی که
من نگاه کردم همان مردی را دیدم که از فروش
پنبه ها سؤال کرده بود چشمم از هیبتش تار شد
از دیده ام پنهان گردید با همان امید و یقین
برخاستم و مدتی در آن موقف بودم و دائماً دعا
می کردم.
در آخرین سال همراه یمان بن فتح بن دینار و محمد بن قاسم علوی و علان کلینی روبه روی کعبه نشسته بودیم و با یکدیگر گفت و گو
میکردیم و من مردی را در حال طواف مشاهده کردم و به او اشاره کردم و خواستم دنبالش بروم. آن مرد طواف کرد تا به کنار حجر اسماعیل رسید و در آنجا گدایی را دید که مردم را به خداوند سوگند میداد تا به او کمک کنند و صدقه بدهند همین که نگاه آن مرد به گدا افتاد، خم
شد و چیزی را از روی زمین برداشت و به او داد و
گذشت.
به نزد گدا رفتم و از او راجع به آنچه آن مرد به او داده بود پرسیدم ولی او از گفتن آن به من ابا کرد دیناری به او دادم و گفتم: آنچه را در دست
،داری نشانم .بده دستش را گشود و شمردم بیست دینار درون آن بود در قلبم یقین پیدا کردم
که آن ،شخص مولایم بوده اند. به جایی که
نشسته بودم بازگشتم و چشمم به طواف بود.
همین که آن حضرت(ع) از طواف فارغ شدند، نزد
ما آمدند خوفی شدید از هیبتشان ما را فراگرفت
و دیدگانمان تار ،شد و از جای خویش بلند شدیم
و ایشان نشستند.


🍀🍀🍀🍀🍀


از ایشان پرسیدیم که از چه خاندانی میباشند؟
فرمودند:
از عرب.
عرض :کردم از کدام خاندان عرب؟ فرمودند:
از بنی هاشم
عرض نمودیم از کدام طایفه بنی هاشم؟ فرمودند
بر شما مخفی نخواهد ماند ان شاء الله.
آنگاه به محمد بن قاسم نگاه کردند و فرمودند: ای ،محمد تو برخیر ،هستی، ان شاء الله. آیا میدانید که زین العابدین(ع) هنگام فراغت از نماز در سجده شکر چه میفرمود؟
عرضه داشتیم خیر

🌹🌹🌹🌹🌹

فرمودند:میفرمود ای ،کریم بنده مسکین تو در آستان تو است ای ،کریم بنده فقیرت زائر توست بنده ناچیزت در درگاه توست ای .کریم


🍀🍀🍀🍀🍀


آنگاه از نزد ما رفت در حالی که موجی از تفکر ما را فرا گرفته بود فردای آن روز آن حضرت(ع) را در حال طواف مشاهده کردیم و چشمانمان به سویشان خیره شد و همین که از طواف فراغت یافتند، به سوی ما آمدند و نزد ما نشستند و به
گفت و گو پرداختند،


🌹🌹🌹🌹🌹

سپس فرمودند
آیا میدانید که زین العابدین(ع) در دعای تعقیب
خویش پس از نماز چه میفرمود؟
عرض کردیم به ما بیاموزید. فرمودند:
می:فرمود ،خداوندا از تو درخواست میکنم به حق آن اسمت که آسمان و زمین بدان برپاست و به حق اسمت که بدان پراکنده شده را گرد می‌آوری و گرد آمده را پراکنده میسازی و به حق اسمی که بدان حق و باطل را از یکدیگر جدا می‌سازی و به حق آن اسمی که بدان پیمانه دریاها و تعداد ریگها و وزن کوهها را میدانی؛ که برایم چنین وچنان کنی.

🍀🍀🍀🍀🍀

و آن حضرت(ع) روی به من نمودند تا آنکه عرفات رسیدیم و بر آن دعا مداومت داشتم، وقتی
که از عرفات به مزدلفه رفتیم و شب را آنجا
ماندیم در عالم خواب رسول الله (ص) را رؤیت ،نمودم و به من :فرمودند آیا به حاجتت رسیدی؟
عرض :کردم کدام حاجت ای رسول خدا؟
فرمودند آن مرد صاحب الامر(ع) بود. و آنگاه
یقین پیدا کردم.

 

معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بحرانی


🌹🌹🌹🌹🌹

 

 

لحظه موعود در محضر امام

 

 

🌹🌹🌹🌹🌹

علی بن مهزیار اهوازی می‌گوید
سالی برای انجام فریضه حج بیرون آمده بودم هنگامی که وارد مدینه شدم چند روز آنجا ماندم
و حضرت صاحب الزمان(ع) را جستجو کردم ولی خبری از آن حضرت(ع) به دست نیاوردم و دیده ام ایشان را .ندید بسیار اندوهناک شدم و ترسیدم که
مبادا آرزویم در طلب صاحب الزمان(ع) برآورده
نشود از مدینه بیرون آمدم تا به مکه رسیدم و حج را به جای آوردم و یک هفته مشغول عمره بودم و همواره آن خواسته را مد نظر داشتم و در
فکر بودم که در هنگام گشوده شدن در کعبه انسانی را دیدم شبیه شاخه درخت «بان»، که ردایی را به کمر بسته و ردای دیگری را حمایل نموده و آن را به گردن برگردانده بود. قلبم به سوی او
کشیده شد و به نزدش رفتم که به من
ای مرد، از کجا آمده ای؟
عرض کردم از عراق
:گفت از کدام منطقه عراق؟
عرض کردم از اهواز
گفت::گفت آیا خصیبی» را میشناسی؟
عرض کردم: آری.
:گفت خدایش رحمت کناد؛ چقدر شب
زنده داری اش طولانی و بخشش اش فراوان و
اشکش ریزان بود.
:گفت درباره پسر مهزیار چه میدانی]؟
عرض کردم خودم هستم
:گفت خداوند به تو سلامت دهد، ای اباالحسن.
با من مصافحه و معانقه نمود و سپس گفت
ای ابا الحسن آن نشانه ای را که میان تو و حضرت ابا محمد امام عسکری(ع)) که خداوند
رویشان را خرم گرداند بود، چه کرده ای؟
عرض کردم همراه من است. و دست در جیب بردم و انگشتری را که بر روی آن محمد و علی نقش شده بود، بیرون آوردم وقتی که آن را خواند اشک از چشمانش جاری گردید تا آنکه لباسی که بر بدن داشت از رطوبت آن نمناک
گردید و گفت:
خداوند تو را رحمت کناد ای ابا محمد، که زینت
امت ،بودی و خداوند تو را به امامت شرافت
بخشید و تاج علم و معرفت بر سرت نهاد، و ما به
سوی تو خواهیم آمد.
آنگاه با من مصاحفه و معانقه نمود و گفت:
چه میخواهی ابا الحسن؟
عرض :کردم امام در پرده جهان را
گفت: او از شما محجوب نیست بلکه بدیهای
اعمال شما او را پنهان ساخته است. اکنون برخیز و به اقامتگاهت برو و آماده زیارتش باش.
هنگامی که هوا تاریک شد و ستارگان پدیدار شدند من بین رکن و مقام منتظرت خواهم بود. نفسم آرام گرفت و به یقین دانستم که خداوند مرا مورد فضل خویش قرار داده است. پیوسته مراقبآن وقت بودم تا آنکه فرارسید و به سمت چهارپایم رفتم و بر آن سوار شدم و حرکت
کردم تا آنکه خود را مقابل آن دوست یافتم و مرا
ندا داد:
ای اباالحسن!
بیرون رفتم و به وی ملحق گشتم به من سلام
داد و گفت: و
به دنبالم بیا.
و همان طور بر روی زمین و مقابل کوه ها حرکت
مینمود تا آنکه به شهر طائف رسیدیم و
گفت:
ای اباالحسن همراه من بیا تا باقیمانده نماز شب
را به جای آوریم.
پایین آمدم و همراهش رفتم و دو رکعت نماز
صبح را به جای آوردیم گفتم: آن دو رکعت اول
چه بود؟ گفت:آن دو از نماز شب است، پس از آن «وتر» به جای میآورم و قنوت نیز در هر نمازی جایز است.
سپس گفت برادر دنبالم بیا و مدام مرا از میان
سرزمینها میگذراند و از بالای قله ها
عبور میداد تا آنکه به سرزمین وسیعی رسیدیم. دست بر چشمم ،کشیدم و خانه ای موئین را دیدم که نور از آن ساطع میگردید. گفت:
دقت کن، آیا چیزی میبینی؟
:گفتم ،آری خانه ای موئین است.
:گفت بسیار خوب و وارد آن سرزمین شد و آن چهار پا را رها کرد و من پیاده شدم، به من نیز
:گفت رهایش کن.
:گفتم اگر فرار کند چه؟
گفت اینجا سرزمینی است که وارد آن نمیشود
جز مؤمن و جز مؤمن از آن خارج نمیگردد.
سپس وارد محلی پوشیده شد و به سرعت نزد من آمد و گفت بشارت میدهم که اجازه ورود به تو داده شد. داخل شدم در حالی که از اطراف آن ،خانه نور ساطع بود و به آن حضرت(ع) با عنوان ،امام سلام ،نمودم

🍀🍀🍀🍀🍀

به من فرمودند
ای ابوالحسن ما شب و روز منتظر دیدارت بودیم چه چیزی دیدار تو را از ما به تأخیر انداخت؟
عرض :کردم سرورم کسی که مرا به سوی شما
راهنمایی کند، نیافتم.
فرمودند:
کسی که تو را راهنمایی کند نیافتی؟
سپس انگشت مبارکشان را بر زمین کشیدند و
فرمودند:
نه بلکه شما به تکثیر اموال پرداخته و بر مؤمنان
مستضعف ستم روا داشته و رحم را میان خودتان
قطع نموده اید و حال چه عذری دارید؟

🌹🌹🌹🌹🌹

امام مهدی ع فرمودند:
نه بلکه شما به تکثیر اموال پرداخته و بر مؤمنان
مستضعف ستم روا داشته و رحم را میان خودتان
قطع نموده اید و حال چه عذری دارید؟

عرض :کردم توبه ،توبه بازگشت بازگشت سپس

فرمودند:
ای پسر ،مهزیار اگر استغفار بعضی از شما برای دیگران ،نبود به جز خواص شیعیان که عملشان
مانند گفتارشان است همه هلاک میشدند.


🍀🍀🍀🍀🍀

و فرمودند:
ای پسر مهزیار ـ در حالی که دستشان را دراز
نموده بودند ـ آیا خبر ندهم تو را هنگامی که آن
جوان بنشیند و مغربی قیام کند و عمانی به راه
افتد و با سفیانی بیعت شود؛ [آنگاه] به من اذن
داده میشود، پس از بین صفا و مروه به همراه
سیصد و سیزده مرد بیرون می‌آیم، و به کوفه میروم و مسجد آن را تخریب نموده و مطابق
بنای نخستینش میسازم و تمام ابنیه ظالمان را از اطراف آن منهدم میگردانم و با مردم به شیوه
اسلام حج می.گذارم به مدینه میروم و قبر آن دو
تن را می‌شکافم و آن دو را بیرون می‌آورم و در حالی که بدنشان تازه ،است به آنان امر میکنم که
مقابل بقیع قرار گیرند و به دو شاخه خشکیده
فرمان میدهم که آنان را به دار آویزند و از پایین
بر آنان
پیچیده شوند و مردم بلایی بر سرشان
می آورند که از بلای نخستین سختتر باشد و
نداکننده ای از آسمان ندا میدهد: «ای آسمان
آشکار ساز و ای زمین بگیر» در آن روز غیر از
مؤمنی که قلبش خالصانه ایمان آورده باشد، کسی
بر روی زمین باقی نخواهد ماند.


🌹🌹🌹🌹🌹


عرض کردم: سرورم، پس از آنچه خواهد شد؟
فرمودند:
تکرار ،تکرار بازگشت بازگشت. (رجعت)
آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند:
ثُم رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَة عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَکُم بأمول و
بنین و جعلنکم أکثر نفيراً

پس از چندی دوباره شما را بر آنان چیره نمودیم و شما را با اموال و پسران یاری دادیم ونفرات شما را بیشتر قرار دادیم.


معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بحرانی


🍀🍀🍀🍀🍀


🌹🌹🌹🌹🌹

 

 

زیارت حضرت در شامگاه عرفه

 

🌹🌹🌹🌹🌹

ابونعیم انصاری میگوید
من به همراه جماعتی از مقصره و نیز محمودی و علان کلینی و ابوالهیثم دیناری و ابوجعفر همدانی
که بالغ بر سی مرد میشدیم، در مکه کنار خانه کعبه نشسته بودیم و من در میان آنان جز محمد بن قاسم علوی عقیقی را نمیشناختم و آن روز ششم ذیحجه سال ۲۹۳ق بود. به ناگاه از میان طواف کنندگان فرد جوانی به سوی ما آمدند که
دو لنگ احرام بر دوش داشتند و نعلینها را به دست گرفته بودند. همین که چشم ما به ایشان افتاد، از هیبتشان جملگی از جا برخاستیم و سلام
.نمودیم آنگاه نشستند و به راست و چپ خود
نگریسته،


🍀🍀🍀🍀🍀

فرمودند:
آیا میدانید که ابو عبدالله - امام صادق (ع) در
دعاى الحاح چه میفرمود؟
عرض کردیم چه میفرمود؟ بیان داشتند می:فرمود: بارالها از تو درخواست میکنم به حق آن اسمت که آسمان و زمین بدان برپاست و به وسیله آن حق و باطل را از یکدیگر جدا مینمایی و متفرق را گرد میآوری و مجتمع را پراکنده میسازی و به وسیله آن ریگها را شمارش و کوهها را وزن نموده ای و پیمانه دریاها را احصا نموده ای که بر محمد و خاندانش درود فرستی و
در کارم فرج و گشایش قرار دهی.


🌹🌹🌹🌹🌹

سپس برخاستند و وارد طواف شدند و ما نیز به احترامشان به پاخاستیم و فراموش کردیم بگوییم: شما کیستید؟ و چون ،فردا همان ساعت فرا رسیدباز همان فرد جوان از صف طواف خارج شدند
نزد ما آمدند و مانند روز گذشته به احترامشان
برخاستیم و ایشان در میان ما نشستند و به راست و چپ نگریسته


🍀🍀🍀🍀🍀


فرمودند:
آیا میدانید که امیرالمؤمنین(ع) پس از نماز
فریضه چه میفرمود؟
عرض کردیم چه میفرمود؟ بیان داشتند
بارالها آوازها به سوی تو بلند است، و صورتها بر
آستان تو برخاک است و گردنها برای تو خاضع
است و محاکمه اعمال با توست ای بهترین درخواست شونده و بهترین عطا کننده ای صادق و ای خالق و ای کسی که خُلف وعده نمی‌کنی، ای کسی که دستور دعا دادی و اجابت را ضامن شدی و فرمودی بخوانید مرا تا شما را پاسخ
گویم.» و :فرمودی چون بندگان من درباره
من از تو بپرسند بگو که من نزدیکم و به ندای
برکسی که مرا بخواند پاسخ میدهم. پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند. بگو ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا مأیوس نشوید. زیرا خدا همه گناهان را می‌آمرزد. اوست آمرزنده
و مهربان


🌹🌹🌹🌹🌹

آن گاه پس از این دعا به راست و چپ نگریستند
آنگاه فرمودند:
آیا میدانید که امیرالمؤمنین(ع) در سجده شکر
چه میفرمود
؟
عرض :کردیم چه میفرمود؟ بیان داشتند
می فرمود ای کسی که پافشاری درخواست
کنندگان جز بر جود و کرمش نمی‌افزاید، ای کسی که خزانه های آسمان و زمین از آن اوست ای کسی که خزانه های کوچک و بزرگ آسمان از
آن اوست و بدکرداری من تو را از احسان باز ندارد

🍀🍀🍀🍀🍀

کنندگان جز بر جود و کرمش نمی‌افزاید، ای کسی که خزانه های آسمان و زمین از آن اوست ای کسی که خزانه های کوچک و بزرگ آسمان از
آن اوست و بدکرداری من تو را از احسان باز ندارد
از تو درخواست میکنم که با من چنان کنی که خود شایسته آنی، تو اهل جود و کرم و عفوی ای پروردگار من ای الله با من چنان کن که خود شایسته آنی تو بر کیفر توانایی و من سزاوار ،آنم هیچ حجت و عذری در پیشگاه تو ندارم و به همه گناهان خود اقرار و اعتراف کنم تا آنها را ببخشایی و تو از من به آنها آگاهتری،من به گناهان و به گناهان و خطاها و سیئات خود اعتراف میکنم بار الها ببخش و ترحم کن و از آنچه میدانی درگذر که تو عزیز و کریمی.


🍀🍀🍀🍀🍀


آنگاه برخاستند و وارد طواف شدند و ما نیز به احترامشان برخاستیم و فردا همان ساعت آمدند
ما نیز مانند گذشته به استقبالشان برخاستیم و در
میان ما نشستند و به راست و چپ نگریستند و
فرمودند:


🌹🌹🌹🌹🌹


وسید العابدين - على بن الحسین(ع) ـ در سجود ،نمازش در این مکان چنین میفرمود در حالی که با دست به جانب حجر و ناودان اشاره کرد: بنده کوچک تو بر آستان توست، بنده مسکین تو بر درگاه توست از تو چیزی را درخواست میکنم که غیر از تو بر آن توانا نیست
آنگاه به راست و چپ نگریستند و به محمدبن قاسم علوی نگاه نموده، فرمودند:
ای محمد بن قاسم ان شاء الله عاقبت به خیر
خواهی بود.
سپس برخاستند و وارد طواف شدند
و همه ما
دعاهایشان را آموختیم و از یاد بردیم که تا پایان
روز درباره ایشان گفت و گو کنیم، تا آنکه محمودی برخاست و به ما گفت که هفت سال است از درگاه خدای تعالی میخواهد که حضرت
صاحب الأمر(ع) را به وی بنمایاند و گفت: در
شامگاه یک روز عرفه همین فرد جوان را دیدم که دعایی میخواندند و آن دعا را حفظ کردم و از
ایشان پرسیدم شما که هستید؟


🍀🍀🍀🍀🍀

فرمودند: از مردم.
عرض :کردم از کدام ،مردم از عرب، یا غیر عرب؟
فرمودند:
از مردم عرب
عرض کردم از کدام عرب؟ فرمودند:
از شریفترین و بلندترین آنها
عرض کردم آنها چه کسانی هستند؟ فرمودند:
بنی هاشم.
عرض کردم از کدام بنی هاشم؟ فرمودند:
از بلندترین و رفیع ترین آنها
عرض کردم آنها چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی که جماعات مردم را میشکافند و مردم را اطعام میکنند و در دل شب در حالی که مردم در
خوابند، نماز می‌گزارند.


🌹🌹🌹🌹🌹

دانستم که علوی هستند و ایشان را به دلیل علوی بودنشان دوست داشتم تا آن که ناگاه از
نظرم نهان شدند و ندانستم که به آسمان رفتند
یا به زمین
از مردمی که اطرافشان بودند، پرسیدم آیا این فرد علوی را میشناسید؟ :گفتند: آری، او هر سال با ما پیاده به حج میآید .گفتم سبحان الله به خدا
سوگند نشانه پیاده روی در او ندیدم و با دلی مغموم و محزون از فراقش به «مزدلفه» آمدم و شب را در آنجا بیتوته کردم


🍀🍀🍀🍀🍀

و در خواب رسول
خدا(ص) را دیدم که فرمودند:
ای محمد آیا مطلوب خود را دیدی؟
عرض کردم سرورم، ایشان که بودند؟
فرمودند کسی را که در شامگاه عرفه زیارت
کردی، صاحب الزمان شماست. چون این داستان را از او شنیدیم او را سرزنش کردیم که چرا پیش از این ما را از آن آگاه نکردی ،او گفت من این داستان را از یاد برده بودم تا آنکه شما درخواست کردید.

 

معجزات امام مهدی ع _ سید هاشم بحرانی

 

معجزات صاریا

 

🌹🌹🌹🌹🌹

عیسی بن مهدی جوهری می‌گوید
در سال ۲۶۸ به حج مشرف شدم و قصد مدینه داشتم و این طور برای ما آشکار شده بود که حضرت صاحب الزمان ع رویت شده اند در راه مریض
شدم و از فید بیرون آمدم در حالی که میل به ماهی و خرما .داشتم وقتی که وارد مدینه شدم و برادران شیعه مان را آنجا دیدم مرا به رؤیت آن
حضرت(ع) در »صاریا» بشارت دادند، و لذا به
صاریا رفتم.
وقتی وارد آن سرزمین شدم، ماده بزهای لاغری را دیدم که وارد قصری میشوند. توقف کردم و مراقب اوضاع بودم تا آنکه نماز مغرب و عشا را به جای آوردم و در حال دعا و تضرع بودم و، بدر
خدمتکار را ،دیدم که مرا صدا میزند »ای
عیسی بن مهدی جوهری داخل شو.
تکبیر و تهلیل گفتم و حمد و ثنای بسیار در برابر خداوند .نمودم وقتی که وارد صحن قصر شدم،
سفره ای را دیدم خدمتکار مرا کنار آن نشاند

🍀🍀🍀🍀🍀


و به من گفت: «مولایت میفرماید که آنچه را در
هنگام مریضی ات در وقت خروج از فید
می خواستی میل کن با خود گفتم همین دلیل
برایم کافی است اما چگونه میل کنم در حالی که
آقا و مولایم را نمیبینم ندا داده شد:
ای عیسی از غذایت میل کن و مرا خواهی دید.


🌹🌹🌹🌹🌹


بر سر سفره نشستم و نگاه کردم تعداد زیادی ماهی پخته و در کنار آن خرماهایی شبیه خرماهای منطقه و در کنار خرما، مقداری شیر دیدم با خود :گفتم من مریض هستم و این خرما
و ماهی و شیر برایم مضر است.


🍀🍀🍀🍀🍀


ندا داده شد:
ای ،عیسی آیا نسبت به امر ما تردید داری؟ آیا تو به نفع و ضرر خویش داناتر هستی؟
پس گریستم و از خداوند متعال آمرزش طلبیدم و از تمام آن میل نمودم و هرچه را برمیداشتم،
جایش خالی نمیشد و تا به حال طعامی لذیذتر از آن در دنیا نخورده بودم، و بسیار خوردم تا آنکه
شرم نمودم.


🌹🌹🌹🌹🌹


امام(ع) به من فریاد زدندشرم مکن ای ،عیسی که آن، از غذاهای بهشت است و دست مخلوقی آن را نساخته است.
و میل کردم و دیدم که از خوردن آن
سیر
نمیشوم عرض کردم ای مولای من مرا بس
است.
آنگاه مرا نداد دادند نزد من بیا
با خود :گفتم چگونه نزد مولایم بروم در حالی که
دستم را نشسته ام.

🍀🍀🍀🍀🍀

فریاد زدند
برای چه ،آب آیا آنچه خوردی، آلودگی داشت؟

دستم را بوییدم گویا از عنبر خوشبوتر بود. نزد آن حضرت (ع) .رفتم شدت نوری که بر من تابید دیدگانم را تار ،کرد چنان که ترسیدم عقلم را از
دست داده باشم

🌹🌹🌹🌹🌹

فرمودند:
ای ،عیسی چرا شما به دیدار من می‌آیید؟ مگر تکذیب کنندگان پیوسته نمی‌گویند: او کجاست؟ در چه محلی است؟ کی بوده است؟ کجا متولّد
گردیده است؟ چه کسی او را دیده است؟
چه چیزی از ناحیه او برای شما صادر گردیده است؟ با چه وسیله ای شما را خبر داده است؟ چه معجزه ای
برایتان آورده است؟


🍀🍀🍀🍀🍀


آنان با آن که امیرالمؤمنین(ع) را ،دیدند، آن حضرت(ع) را رد نمودند و بر امام پیشی گرفتند و با او به مقابله برخاستند و او را به شهادت رساندند و با اجدادم چنین کردند و آنان را تصدیق ننمودند و ایشان را به سحر و کهونت و استخدام اجنه نسبت دادند تا آنکه فرمود ای عیسی دوستان ما را از آنچه ،دیدی خبرده و مراقب باش که دشمنانمان را با
خبر نسازی که از تو سلب شود.
عرض :کردم ای ،مولای من برای ثبات عقیده ام
دعا نمایید.


🌹🌹🌹🌹🌹

فرمودند: اگر خداوند تو را ثابت نگردانیده بود مرا مشاهده نمیکردی حال حج ات را به جای آور و من در حالی که خداوند را حمد و سپاس می‌گفتم خارج شدم


معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بخرانی

🍀🍀🍀🍀🍀

 

پس گرفتن اموال مصادره شده با معجزه امام مهدی (ع)

🌹🌹🌹🌹🌹

جمعی از شیعیان مرتبط با امام هادی(ع)
می:گویند مولایمان حضرت ابالحسن هادی(ع)
می فرمود:
از فرزندم جعفر کناره گیری کنید که مثل او نسبت
به من مانند فرزند نوح نسبت به نوح است که
خداوند عزوجل راجع به او فرمود: نوح پروردگارش
را نداد داد که

رَبِّ إن ابني من أهلي؛
ای پروردگار ،من پسرم از خاندان من است
و خداوند فرمود:

يَنوُحُ إِنَّهُ ليس مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ؛
ای ،نوح او از خاندان تو نیست. او را عملی ناشایست است.
امام عسکری(ع) پس از درگذشت پدر
بزرگوارشان به ما میفرمودند:


🍀🍀🍀🍀🍀

سوگند به خدا سوگند به خدا مراقب باشید که برادرم جعفر بر سری از اسرار آگاهی نیابد. مثل من و او مانند هابیل و قابیل است که قابیل بر آنچه خداوند از فضل خویش به هابیل بخشیده بود، حسد ورزید و او را به قتل رسانید. اگر زمینه قتل من برای جعفر مهیا شود، آن را به انجام
خواهد رسانید اما خداوند امر خود را به انجام
میرساند.

تمامی مردان و زنان و خدمتکارانی که در منطقه
نظامی عسکر سکونت داشتند، وقتی که وارد
خانه میشدیم از کارهای جعفر به ما شکایت
می کردند و میگفتند او لباس زنان را می‌پوشد شراب مینوشد و به کسانی که در خانه اش
زندگی میکنند درهم و لباس میدهد تا اعمالش
را کتمان ،کنند آنها نیز از او میگیرند ولی کارهایش را پنهان نمی‌کنند و شیعیان، پس از امام هادی(ع) او را در انزوا قرار داده و سلام دادن به او را ترک کردند و میگویند میان ما و او تقیه نیست. اگر ما با او رفت و آمد داشته باشیم، سلام و علیک کنیم و اسم او را ببریم مردم درباره او به گمراهی میافتند و مانند ما با او رفتار خواهند کرد
و ما به سبب این ،رفتار اهل دوزخ خواهیم بود. جعفر در شام روزی که امام حسن عسکری(ع) به شهادت رسیدند بر تمام اموال و داراییهای آن حضرت مهر زد و آنها را به خانه خود برد و
وقتی که صبح ،شد وارد خانه شد تا آنها را بگشاید،
اما همین که آنها را گشود و در آن نگریست، جز
مقداری ،اندک، چیزی از آنها باقی نمانده
بود. لذا
تعدادی از غلامان و کنیزان را به باد شلاق گرفت
و آنها میگفتند ما را ،نزن،


🌹🌹🌹🌹🌹

به خدا میدیدیم که
شتران کالاها و صندوقها را به کوچه میبرند
ولی قدرت تکلم و حرکت از ما سلب شده بود تا آنکه آنها رفتند و درها آنچنان که از پیش بود بسته شد،

و جعفر به سبب ناراحتی از آنچه خارج شده بود با خود میگفت و بر سرش میکوفت و او از همان اموالی که داشت، میخرید و میخورد تا آنکه جز قوت ،روزمره چیزی برایش باقی نماند در حالی که او بیست و چهار نفر عائله از دختر و پسر و زن و خدم و حشم و غلام داشت. چنان فقر به او روی آورد که جده (جده امام
عسکری(ع)) دستور داد که از اموالش برای او آرد و گوشت و برای چهارپایانش جو و علوفه و برای زنها و فرزندان و غلامان و خدمتکارانش پوشاک تهیه کنند و برای او مسائلی بیش از آنچه
توصیف کردیم، پیش آمد.


معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بحرانی

🍀🍀🍀🍀🍀

 

داروی جادویی امام مهدی (عج)

 

🍀🍀🍀🍀🍀


ابوالقاسم حلیسی میگوید
در سامرا به بیماری سختی دچار شدم به نحوی
که از بهبودی خویش ناامید گشتم و در آستانه
مرگ قرار گرفتم. در آن حال بدون آنکه
چیزی از کسی در خواست ،نمایم


🌹🌹🌹🌹🌹

از جانب حضرت ولی عصر(ع) بطریی برایم فرستاده شد که در آن
بنفسجین بود و من از آن میخوردم. وقتی که
بطری به پایان ،رسید مریضی من نیز برطرف شد
و حالم بهبود یافت.

🍀🍀🍀🍀🍀

معجزات امام مهدی ع_سید هاشم بحرانی

 

اللهم عجل لولیک الفرج

گروه تلگرامی حسینیه امام مهدی (عج)

احادیث زیبای امام مهدی (عج)

پرسش های متداول

پرسش های متداول

وظیفۀ شیعیان در زمان غیبت امام مهدی ع چیست؟

اللهم عجل لویلک الفرج

اللهم عجل لویلک الفرج

گردهمایی های مهدوی

گردهمایی های مهدوی

خدایا برسان مهدی موعودت را! جمع شده ایم تا ظهور حضرتش را از خدا بخواهیم