معجزات مهدوی
قسمت دوم
شفای مفلوج و سفارش برای دعای فرج
یکی از خدمه جمکران میگوید:
«یک روز قبل از عاشورای حسینی در مسجد جمکران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسیار خلوت بود. ناگهان متوجه مردی شدم که بسیار هیجانزده بود و به هر یک از خدّام که میرسید، آنها را بغل میکرد و میبوسید. جلو رفتم تا جریان را جویا شوم، امّا همین که به او رسیدم مرا نیز در آغوش کشید؛ میبوسید و اشک میریخت. وقتی جریان را از او پرسیدم،
گفت: چند وقت قبل با اتومبیل تصادف کردم و فلج شدم. پاهایم از کار افتاد. هر شب به خدا و ائمه معصومین علیهمالسلام متوسل میشدم. امروز، همراه خانوادهام به مسجد آمدم. از ظهر به بعد حال خوشی داشتم؛ به آقا امام زمان علیهالسلام متوسل بودم و از ایشان تقاضای شفا میکردم. نیمساعت پیش، ناگهان متوجه شدم که مسجد، نوری عجیب و بوی خوشی دارد.
🌹🌹🌹🌹🌹
به اطراف نگاه کردم و دیدم که مولا امیرالمؤمنین، امام حسین، قمر بنیهاشم و امام زمان علیهمالسلام در مسجد حضور دارند. با دیدن آنها دست و پای خود را گم کردم. و نمیدانستم چه کنم
🍀🍀🍀🍀🍀
که امام زمان علیهالسلام به من نگاه کرد و همان لحظه لطف ایشان شامل حالم شد و به من فرمود: شما خوب شدید! بروید و به دیگران بگویید که برای فرج من دعا کنند که ظهور انشاءاللّه نزدیک است.
🌹🌹🌹🌹🌹
بعد ادامه داد: امشب عزاداری خوب و مفصلی در این جا برقرار میشود که ما هم حضور داریم». خادم میگوید: «مردِ شفا گرفته یک انگشتری طلا به دفتر داد و با خوشحالی رفت. مسجد خلوت بود. آخر شب، هیأتی از تبریز به جمکران آمد و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند. مجلس بسیار با حال و سوزناک بود. من همان لحظه به یاد حرف آن مرد افتادم».
📔کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه شریف)_انتشارات جمکران
شفای پسر فلج
روایت دیگری که از خدام مسجد مقدس جمکران روایت شده است:
🔷️ یکی از اعضای هیئت امنای مسجد مقدّس جمکران، که بیش از بیست سال است که توفیق خدمت به این مسجد را دارد، چنین نقل میکند: «دقیقا خاطرم نیست که سال ۵۱ بود یا ۵۲. شب جمعهای بود و من طبق معمول به مسجد مشرف شده بودم. جلوی ایوان مسجد قدیمی، کنار مرحوم حاج ابوالقاسم - کارمند مسجد که داخل دکه مخصوص جمع آوری هدایا بود - نشسته بودم. نماز مغرب و عشا تمام شده بود و جمعیت کم و بیش مشرف میشدند.
ناگهان خانمی جلو آمد در حالی که دست دختر ۱۲ سالهاش را گرفته بود و پسر بچه ۹ سالهای را هم در بغل داشت. نگاهی کردم و گفتم: بفرمایید! امری داشتید؟ زن سلام کرد و بدون هیچ مقدمهای گفت: من نذر کردهام که اگر امام زمان علیه السلام امشب بچهام را شفا دهد، پنج هزار تومان بدهم. حالا اول میخواهم هزار تومان بدهم. پرسیدم: آمدی که امتحان کنی؟ گفت: پس چه کنم؟
🔶️ بلافاصله گفتم: نقدی معامله کن؛ با قاطعیت بگو این پنج هزار تومان را میدهم و شفای بچهام را میخواهم! کمی فکر کرد و گفت: خیلی خب، قبوله. و بعد پنج هزار تومان را داد؛ قبض را گرفت و رفت. آخر شب بود و من قضیه را به کلّی فراموش کرده بودم. خانمی را دیدم که دست پسر بچه و دخترش را گرفته بود و به طرف دکّه میآمد. به نظرم رسید که قبلاً دختر بچه را دیدهام، ولی چیزی یادم نیامد. زن شروع به دعا کردن نمود و تکرار میکرد و میگفت: حاج آقا! خدا به شما طول عمر بدهد! خدا انشاءاللّه به شما توفیق بدهد!
پرسیدم: چی شده خانم؟ گفت: این بچه همان بچهای است که وقتی اول شب خدمتتان آمدم بغلم بود. و بعد پاهای کودک را نشان داد. کاملاً خوب شده بود و آثاری از ضعف یا فلج در پسرک نبود. زن سفارش کرد که شما را به خدا کسی نفهمد. گفتم: خانم! این اتفاقات برای ما غیر منتظره نیست. تقریبا همیشه از این جور معجزهها را میبینیم. گفت: هفته دیگر انشاءاللّه با پدرش میآییم و گوسفندی هم میآوریم. هفته بعد که آمدند، گوسفندی را ذبح کردند و خیلی اظهار تشکر نمودند. بچه را که دیدم، او را بغل کردم و بوسیدم.
📚 [کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )_انتشارات جمکران
شفا در جمکران
قسمت سوم
در آینهها زلالِ نورش جاری است
در مسجد جمکران حضورش جاری است
از خلوت عشّاق دلافروخته نیز
انوار دلآرای ظهورش جاری است [۱]
سیزده سال پیش که سیوششساله بودم به مرضی دچار شدم که آن موقع شناخته شده نبود. بعد از چند سال که دستگاه «ام. آر. آی» را به رفسنجان آوردند، متوجه شدیم بیماری من «S M. »، یعنی همان ناراحتی مغز واعصاب است. یکی از پاهایم فلج شده بود و چند سالی در رنج و زحمت بودم. پزشک معالجم، دکتر عبّاس قربانی، از تمام جزئیات بیماری من با خبر است. پانزده روز پیش، سهشنبه و چهارشنبه به مشهد مقدّس رفتیم که مقارن با شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بود. یک هفته بعد از آنکه به اصفهان برگشتیم، مصادف با سوم شعبان، میلاد با سعادت حضرت امام حسین علیه السلام بود از آنجا به قم آمدیم و به جمکران رفتیم. برای اوّلین بار بود که همراه دوستان به آن مکان مقدّس میرفتم. با دلی شکسته و پرامید وارد مسجد شدم. بهتنهایی قادر به حرکت نبودم و دوستان کمکم میکردند.
وقتی وارد حرم حضرت معصومه علیهاالسلام شده بودیم، جوراب از پای چپم که فلج بود، روی زمین افتاد. وقتی هم که از حرم خارج میشدیم نیز همان اتفاق افتاد. داخل مسجد جمکران هم آن اتفاق تکرار شد. این مسئله خیلی برایم تعجّبآور بود. وقتی نمازم را خواندم، پاهایم درد شدیدی گرفت که تا آن موقع چنان دردی را احساس نکردهبودم. دوستانم میگفتند که رنگم مثل گچ سفید شدهاست. با کمک دوستان از مسجد بیرون آمدم. گفتم که دستم را رها کنند، ولی آنها مرا محکم گرفته بودند.
ناگهان فریاد زدم: «پایم!... پایم! » و دستم را کشیدم و شروع به دویدن کردم. دوستان هم دنبالم میدویدند. وقتی به من رسیدند، خودم را مقابل مسجد انداختم و زمین را میبوسیدم. همراهانم تازه متوجه شده بودند که حضرت مرا شفا دادهاست. آنها هم مثل من، خود را روی زمین انداختند و به محضر مبارک امام زمان علیهالسلام اظهار ارادت میکردند. به حمد خدا و با عنایت امام زمان علیهالسلام مرضی که بههیچ عنوان قابلمداوا نبود، بهبود یافت.
با اینکه شوهرم هر کار لازمی را انجام داده بود و حتّی پروندهی پزشکیام رابه کشورهای آمریکا، انگلیس، چین و ژاپن فرستاده بود و تصمیم داشت چنانچه درمان ممکن باشد همهی زندگیمان را در این راه خرج کند، امّا درنهایت جواب منفی گرفته بودیم. الآن هم با لطف امام زمان علیهالسلام در کمال صحّت و سلامت مشغول زندگی هستم.] خانم م. ش این قضیّه را در سال ۱۳۷۷ برای دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران نقل کردهاست. بعد از دو سال، وقتی که از وضعیّت جسمانی ایشان جویا شدیم، اظهار داشت: به حمدلله اکنون ازنظر جسمی در کمال صحّت و سلامت هستم و ازنظر روحی نیز حالم بسیار عالی است و مشغول زندگی روزمره هستم. این عنایت باعث تحوّل در زندگی من و خانواده و اطرافیانم شدهاست.
به شکرانهی این عنایت هر هفته برای عرض ارادت به آقا امام زمان علیه السلام، به جمکران میآیم. [ دکتر عسکری، متخصص اعصاب و روان دربارهی شفای خانم م. ش. میگوید: با توجه به بیماری ایشان که «ام. آر. آی» تشخیص ام.اس را تأیید کرده است، بهبودی کامل بیماری حقیتاََ غیرطبیعی است و نامبرده مورد لطف خداوند قرار گرفته است.
[کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) -انتشارات جمکران
----------
[۱]: - مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
این سایت گردهمایی عاشقان امام مهدی ع، حجت بن الحسن عسکری ع، امام حی همان امام فراموش شده از یادهاست. باشد تا جمعی گرد هم آییم و یاد آن امام رفته از یادها را زنده کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج
فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.