menusearch
toloekhorshid.ir

ملاقات با امام زمان ع

جستجو
جمعه ۶ تیر ۱۴۰۴ | ۱۷:۴۷:۲۸
۱۴۰۲/۵/۱۹ پنجشنبه
(5)
(0)
ملاقات با امام زمان ع
ملاقات با امام زمان ع


طلوع خورشید - ملاقات با صاحب‌الزمان
امام مهدی ع

 

در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل‌بیت، علیهم‌السلام، در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان #بقیةالله_الاعظم، عجل الله تعالی فرجه، داشتم با خود عهد کردم #چهل_شب #چهارشنبه پیاده به #مسجد_سهله بروم،

به این نیت که جمال آقا صاحب الامر، علیه السلام، را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.

تا ۳۵ یا ۳۶ شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت، مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزدها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.

برگشتم به عقب، #سیدعربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت:‌ ای سید! سلام علیکم.

ترس و وحشت بکلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب‌آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می‌گفتیم و می‌رفتیم از من سؤال کرد:

کجا قصد داری⁉️ ،گفتم: مسجد سهله.

فرمود: به چه جهت⁉️ گفتم: به قصد تشرف و زیارت، ولی عصر، علیه السلام.

ادامه دارد ‌...

 

قسمت_دوم 

ادامه داستان_ملاقات مرحوم مرعشی نجفی با صاحب الزمان عج:

مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان که مسجدکوچکی است نزدیک مسجد سهله، رسیدیم.

داخل مسجدشده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که، مثل آن بود که دیوار و سنگ‌ها با او آن دعا را می‌خواندند؛

احساس_انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.

بعد از دعا سید فرمود: سید تو گرسنه ای، چه خوب است شام بخوری.

پس سفره‌ای را که زیر عبا داشت بیرون آورد و در آن سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چله زمستان و سرمای زننده‌ای بود و من منتقل به این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده⁉️ طبق دستور آقا شام خوردم.

سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم. داخل مسجد شدیم آقا #مشغول_اعمال_وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می‌کردم

و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به #آقا اقتداکردم و متوجه نبودم که این آقا کیست⁉️

ادامه دارد ..‌.


قسمت سوم:

ادامه داستان ملاقات مرحوم مرعشی نجفی با صاحب الزمان عج:

 

بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:‌ ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می‌روی یا در همین جا می‌مانی⁉️

گفتم: می‌مانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام صادق، علیه السلام، نشستیم.

به سید گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم⁉️

در جواب کلام جامعی را فرمود: این امور از فضول زندگی است و ما از این #فضولات_دوریم.

این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می‌آید ارکان وجودم می‌لرزد به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنم:

در رابطه با استخاره سخن به میان آمد. سید عرب فرمود:‌ ای سید با تسبیح به چه نحو استخاره می‌کنی⁉️

گفتم: سه مرتبه صلوات می‌فرستم و سه مرتبه می‌گویم: « استخیر الله برحمته خیرة فی عافیة» پس قبضه‌ای از تسبیح را گرفته می‌شمارم، اگر دو تا بماند بداست و اگر یکی ماند خوب است.

فرمود: برای این استخاره، باقی مانده‌ای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فورا حکم به خوبی استخاره نکنید بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید.

اگر زوج_آمد کشف می‌شود، استخاره اول خوب است، اما اگر یکی آمد کشف می‌شودکه استخاره اول میانه است.

به حسب قواعد علمیه می‌بایست دلیل بخواهیم و آقا جواب دهد به جای دقیق و باریکی رسیدیم، پس به مجرد این قول #تسلیم و #فرمان‌بردارشدم و در عین حال متوجه نیستم که این آقا کیست.

ادامه دارد...

 

      اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

قسمت چهارم
ادامه داستان ملاقات مرحوم مرعشی نجفی با صاحب الزمان عج:


از جمله مطالب در این جلسه تاکید سید عرب بر تلاوت و #قرائت این سوره‌ها بعد از نماز‌های واجب بود:

بعد از نماز صبح سوره یاسین و بعد از نماز ظهر سوره #عم (نباء) بعداز نماز عصر سوره #نوح و بعد از مغرب سوره #واقعه وبعد از نماز عشاء سوره #ملک.

دیگر اینکه تاکید فرمودند:

بر #دو_رکعت نماز بین مغرب و عشا که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره‌ای خواستی می‌خوانی و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را می‌خوانی و فرمود:

کفایت می‌کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.

ادامه دارد ‌....

 

 

قسمت پنجم:

ادامه داستان ملاقات مرحوم مرعشی نجفی با #صاحب‌الزمان عج:

 

امام مهدی ع تاکید فرمودند که: بعد از نماز‌های پنجگانه این دعا رابخوان:

«اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین.»

و دیگر تاکید بر خواندن این #دعا بعد از ذکر رکوع در #نماز‌های_یومیه خصوصا #رکعت_آخر:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم.»

در تعریف و تمجید از #شرایع_الاسلام مرحوم #محقق_حلی فرمود:

تمام آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسایل آن.

تاکید بر خواندن قرآن و #هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یاد از آن‌ها نمی‌کنند.

تحت الحنک را از زیر حنک (زیر چانه) دور دادن و سر آن را درعمامه قرار دادن چنانکه علمای عرب به همین نحو عمل می‌کنند و فرمود: در #شرع اینچنین رسیده است.

ادامه دارد...


قسمت ششم:

ادامه داستان ملاقات مرحوم مرعشی نجفی با #صاحب‌الزمان عج:

تاکید بر زیارت سید الشهدا، علیه السلام.

دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را از #خدمتگزاران_شرع.

پرسیدم: نمی‌دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم⁉️

فرمود: عاقبت تو خیر و تلاشت پسندیده و روسفیدی.

گفتم: نمی‌دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه⁉️ فرمود: تمام آن‌ها از تو راضی‌اند و درباره‌ات دعا می‌کنند.

استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تالیف و تصنیف.
دعا فرمودند.

در اینجا مطلب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست پس خواستم از مسجد بیرون روم به خاطرحاجتی، آمدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد به ذهنم رسید چه شبی بود واین سید عرب کیست که اینهمه با فضیلت است⁉️

شاید همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این معنی خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود.

یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گریه می‌کردم تا صبح شد، چون عاشقی که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.

این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب یادم می‌آید بهت زده می‌شوم.

پایان

منبع: کتاب شیفتگان حضرت مهدی تالیف: احمد قاضی/ داستان ملاقات مرحوم مرعشی نجفی با صاحب الزمان

 


 

ملاقات دیگری با صاحب‌الزمان ع

مرحوم نجفی مرعشى مى‌گويد:

در اقامتم در سامرّاء شبهايى را در سرداب مقدّس بيتوته کردم؛ آن هم شبهاى زمستانی.

در يکى از شب‌ها آخر شب صداى دلربايى شنيدم که سلام داد به اين نحو: سلامٌ عليکم يا سيّد ونام مرا برد.
جواب داده گفتم: شما کيستيد⁉️
فرمود: يکى از بنى اعمام تو. گفتم: درب بسته بود از کجا آمدى⁉️
  فرمود: خداوند بر هر چيزى قدرت دارد. پرسيدم: اهل کجاييد⁉️ فرمود: حجاز
  سپس سيّد حجازى فرمود: به چه جهت آمده اى اينجا در اين وقت شب⁉️ گفتم: به جهت حاجتهايي. فرمود: برآورده شد.
سپس سفارش فرمود بر #نماز_جماعت، #مطالعه در فقه، #حديث و تفسير. و تأکيد فرمود در #صله_رحم و رعايت #حقوق_استاد و معلّمين.  و نيز سفارش فرمود به مطالعه وحفظ #نهج‌البلاغه و حفظ دعاهاى #صحيفه_سجّاديّه.
  از ايشان خواستم درباره من دعا فرمايد: پس دست بلند کرده به اين نحو دعايم کرد:

خدايا به حقّ پيغمبر وآل او، موفّق کن اين سيّد را براى خدمت شرع وبچشان بر او شيرينى مناجاتت را و قرار بده دوستى او را در دلهاى مردم وحفظ کن او را از شرّ و کيد شياطين، مخصوصاً #حسد.

کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم - منتقم حقيقى

   اللهم عجل لولیک الفرج

پرسش های متداول

پرسش های متداول

وظیفۀ شیعیان در زمان غیبت امام مهدی ع چیست؟

اللهم عجل لویلک الفرج

اللهم عجل لویلک الفرج

گردهمایی های مهدوی

گردهمایی های مهدوی

خدایا برسان مهدی موعودت را! جمع شده ایم تا ظهور حضرتش را از خدا بخواهیم